حسین لطفی :  

 با نگاهی به کابینه دولت تدبیر و امید از اینکه برخی استان ها چندین وزیر و بعضی از استان ها مثل گیلان فاقد وزیر در کابینه است این سوال به اذهان متبادر می شود که سهم گیلان در کابینه کجاست و چرا این استان فرهیخته کما فی السابق محروم است ؟؟  
علیرغم اینکه مسئولان کشوری و استانی در معرفی استان گیلان از عبارت “استان فرهیختگان” استفاده می نمایند ولی معلوم نیست این عنوان دهن پرکن تا کنون چه دردی از این استان و فرهیختگانش را دوا کرده و فرهیختگان گیلانی در بخش کلان کشوری چه جایگاهی دارند ، اصلا این فرهیختگی جز تبلیغ چه فایده ای برای استان و بزرگانش در پی داشته و دارد؟!
  اگر توسعه استان را مورد مداقه قرار دهیم ، می بینیم علیرغم اینکه گیلان در گذشته عنوان “استان یکم” را یدک می کشید و در خیلی جهات هم یکم بود بعد انقلاب برخلاف توجه خاص دولتیان به توسعه استان ها گیلان از حیث توسعه در قیاس با سایر استان ها از توسعه متوازنی برخوردار نشده و شدت عدم توجه به این نقطه از کشور به آنجا رسید که در گذشته نه چندان دور رئیس جمهور وقت اعتراف نمود: محرومیت گیلان در سرسبزیش پیچیده شده است ؟!
  طبق آخرین آمار اعلام شده از سوی مدیر کل تعاون کار و امور اجتماعی در تاریخ ۹۲/۰۶/۱۳ نرخ بیکاری در گیلان ۱۵/۶ درصد است و علی الظاهر در کشور رتبه چهارم را دارد!   اگر به میزان اشتغال فرهیختگان گیلانی در ارکان تصمیمگیری کشوری توجه شود در این بخش نیز علیرغم وجود نیروهای خبره و تحصیلکرده و کارکشته و توانمند در گیلان این استان در این بخش نیز در محرومیت به سر می برد!!؟  
تصور می رود این ایراد ها ناشی از عدم هماهنگی نمایندگان مردم استان و بعضی از خودی های جریان ساز است که در حقیقت مصداق “از ماست که بر ماست” ، موجب محرومیت استان شده است !
  ضعف یا کم کاری برخی از نمایندگان استان در استیفای حق و حقوق و حراست از کیان گیلانیان و عشق برخی هایشان به انحصار طلبی و همچنین تنگ نظری ها  و غریبه نوازی های برخی های دیگر سبب محرومیت در جمیع جهات استان است .
به عنوان مثال :   کمتر کسی است که از حادثه برف ۸۳ گیلان که بر اثر ضعف و ناتوانی مدیریت وقت استان خسارت آنچنانی به استان وارد شده اطلاع نداشته باشد مع الوصف برخی از نمایندگان استان برای وزیر شدن استاندار اسبق استان چه زحمات طاقت فرسائی را که متحمل نشدند !!
  از سوی دیگر دو تن از نمایندگان مرکز استان برای کسب و حفظ قدرت و انتصابات کذا و کذا برای سرنگونی استاندار بومی و حاکمیت استاندار غیر بومی که جبران سوء مدیریتش سال ها زمان نیاز دارد چه مصاحبه هائی که نکردند و … ؟  
و یا ترک تازی قدرت طلبانی که بدون پست سازمانی دولتی و چارت تشکیلات قانونی و شرح وظایف مدون استانی به چه کیفیتی و از چه محلی کاخ حکومتی بنا کرده و نیروهائی به خدمت گرفته که نه وجود تشکیلات استانی آنان و نه کاخ شان و نه نیروهای به خدمت گرفته شان قانونی نیستند و کما فی السابق مشغول به ترک تازی هستند !
  مصیبت بالاتر اینکه گروهی مدعی مالکیت انقلاب این اجازه را به خود می دهند تا به زمین و زمان اعتراض کنند و بدون حفظ شأن و جایگاه افراد ، مقامات استانی و کشوری را مورد عتاب و خطاب قرار دهند و با اخذ میثاقنامه ( ! ) از این و آن به بهانه وعده حمایت نداشته ، در صدد جمع آوری نیرو و تشکیل قدرت فراقانونی هستند !  
اسفبارتر اینکه برخی از نمایندگان گذشته و حال در غرب و شرق استان در راستای تمامیت طلبی تقریبا تمام مناصب شهرستان و حتی برخی تصرف نمودند تا جائیکه یکی از آنان تا کنون در نصب حدود ۱۵ نفر اقوام طراز اول و دوم و دوستان خود همت تام و تمام داشته و آقازاده ها و دامادها مناصب دولتی را قبضه کرده اند ! بدون شک بدون همراهی برخی از نمایندگان دیگر به شیوه امتیاز دهی و امتیاز گیری  نمی تواند این موفقیت بزرگ را تضمین نماید ؟!
  از آنجائی که اشتغال به یارگیری خانوادگی تصمیم سازان استان دیگر فرصتی برای کلان اندیشی باقی نمی گذارد و زمینه را برای برخی کوته اندیشان سیاسی فراهم می نماید تا نگاههای تنگ نظرانه خود را متوجه تنها گیلانی حاضر در کابینه نمایند و در رسانه های وابسته تیتر کنند که برادر فلانی هم پست گرفت !!؟
در حالیکه همین شخص نیز با داشتن تیتر قابل توجه از یک تجربه چندین ساله مدیرتی در حد معاونت وزیر در کارنامه خود برخوردار است و می تواند منشأ اثر برای استان باشد و یا به جای استفاده بهینه در صدد ترور شخصیت ها می شوند !  
وقتی از میان دو میلیون پانصد هزار نفر جمعیت گیلان یکی به کابینه راه می یابد و گیلانی به جای اینکه از وی حمایت کند و به صورت ید واحده کمک کنند تا ظرفیت ها و توانمندی های بالقوه و بالفعل استان شناسانده شود و ضمن تعرفه نخبگان گیلانی از این رهگذر بهره ای نصیب گیلان شود .
  متاسفانه عملکرد تنگ نظرانه ریشه دار در گیلان سبب شده از قدیم گفته شود : “انگور گیلان کشمش نمی شود” که با توجه به قدمت و ریشه کوته نظری ها به صدارت رسیدن نیروهای گیلانی انتظار بیهوده ای است همان به که راننده فلان مقام کشوری و یا همشهری عمر و زید و بکر به جهت حس ناسیونالیستی قوی ، مناصب استان را یکی پس از دیگری قبضه نمایند !  
گواه این ادعا بیانات گهر بار یکی از نمایندگان گیلان در آستانه تغییر و تحول دولت و مدیران است که می گوید :   چرا مسئولین استان گیلان تکان نمی خورند. در گذشته می گفتیم که اگر آن مسئول غیر بومی از این استان برود در آن معجزه می شود ، آیا هم اکنون در آن معجزه شده است؟  
حال باید دید نماینده به عنوان ناظر عالی به جز عزل و نصب های فامیلی به وظیفه خود عملکرده تا از دیگران این انتظار موجه باشد ؟؟!!
  براستی عاقبت این استان فرهیخته چه می شود ؟؟

/ف